تحلیل شناخت مفهوم سکونت و مسکن در جغرافیای محیطی با تاکید بر بازخوانش نظریه فرهنگ گرایی آموس راپاپورت
|
غلامحسین محمدی زاده* |
|
|
چکیده: (549 مشاهده) |
راپاپورت را از جمله پیشگامان حوزه انسانشناسی فضا و معماری میدانند، کسی که هم کالبد را میشناسد و هم فرهنگ و سعی دارد ایندو را در ارتباط با هم تحلیل کند. از اینرو، در حوزه مفهومشناسی جغرافیای محیطی، اصالت را به هیچکدام این دو عنصر نداده و به نوعی رابطه رفتوبرگشتی بین آنها معتقد است. به عبارت دیگر، درست است که در حوزه تداخل در جغرافیای محیط، انسانها به محیط شکل میدهند ولی به محض آنکه محیط ساخته شد، میتواند رفتار انسانها را سازماندهی و کنترل کند. بنابراین راپاپورت موقعیت انفعالی انسان نسبت به محیط را رد کرده و به جای آن، نوعی کنش متقابل او و محیط جغرافیایی را پیشنهاد میکند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و تحلیل استدلالی به بررسی دیدگاه راپاپورت در شکلگیری مجتمعهای زیستی پرداخته می شود. در پایان نیز جمعبندی و نتیجهگیری لازم در این رابطه ارائه شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که وی اساس شکلگیری مجتمع های زیستی و مفهوم سکونت را دارای ابعاد کاملاً فرهنگی میداند و آنها را چنین تقسیم میکند: 1. نظریاتی که فضا را تعیین کننده روابط انسانی قلمداد می کنند. 2. نظریاتی که روابط انسانی را شکل دهنده فضا می دانند. و 3. نظریاتی که فضا و انسان را در تعامل متقابل می پندارند. |
|
واژههای کلیدی: سکونت، مسکن، جغرافیای محیطی، فرهنگ گرایان، نظریههای فرهنگگرایی. |
|
متن کامل [PDF 1908 kb]
(859 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي پذیرش: 1394/12/22 | انتشار: 1394/12/22
|
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|