۲۰ نتیجه برای هویت
دکتر سهراب مروتی، فرشته دارابی،
دوره ۱۳، شماره ۳۴ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
هر چند واژهی شهر و شهرنشینی، تاریخی به درازای عمر بشر دارد، اما هیچ شهری در گذر زمان توانِ ماندگاری را نداشته، مگر اینکه دارای هویت فرهنگی مشخص بوده باشد. دین اسلام با توجه به صبغهی فرهنگی برجستهای که دارد؛ از همان آغاز تأثیرگذاری خویش، هویتیابی اسلامی را بر پایه مؤلفههای اجتماعی بالاخص مؤلفههای شهری آغاز نمود. در این پژوهش ابتدا با روش کتابخانهای - اسنادی، مبانی نظری پژوهش که شامل هشت شاخص مهم شهر اسلامی است، بدست آورده و با نگاهی همهجانبه بر داشتن هویت اسلامی، شاخصها را با نگاه درون دینی مورد تحلیل قرار داده و در ادامه با روش میدانی و با استفاده از نظر سنجی از خبرگان میزان وزن هر شاخص بدست آمده و سپس با استفاده از روش ساده وزنی (SAW) مدل نظاممندی جهت ارزیابی شهرها بر اساس شاخصهای اسلامی ارائه شده است. نتایجی که از پرسش نامهها به دست آمد، حاکی از این بود که هیچکدام از شاخصها از نظر شهرسازان و کارشناسان علوم قرآنی بیاهمیت و یا کماهمیت نبودند؛ ولی با این وجود بیشتر توجه شهرسازان معطوف به ظواهر شهری بوده و کارشناسان علوم قرآنی به روح معنوی حاکم بر شهر تأکید بیشتری دارند.
دکتر زهره ترابی، یلدا سیما،
دوره ۱۳، شماره ۳۶ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
�فضای ورودی شهرها بعنوان یکی از فضاهای شهری و مفصل اتصال دهنده فضای
طبیعی خارج و فضای مصنوعی داخل شهر عمل میکند. توسعه بی رویه شهرها و توجه نکردن
به الگوهای توسعه فضایی مناسب باعث ضعف در شکل و محتوای فضاهای ورودی شهرها گردیده
است و این فضاها را دچار مشکلات و نابسامانیهای متعدد کرده است. توجه به گسترش
نابسامانی در این عرصه ها اتخاذ تدابیر ویژه و راهگشا را ضروری مینمایاند. هدف از
این نوشتار، طراحی دوباره یک بخش فراموش شده شهری به شکلی تازه و با بیانی هماهنگ
با نیازهای امروز و شناخت هویت شهری و مؤلفه های آن و نقشی که این
مؤلفه ها در ارتقای هویت فضای ورودی شهرها�از لحاظ کیفی و بصری دارند، میباشد.
�پژوهش حاضر از دو بخش نظری و طراحی تشکیل میشود
که در آن از روش توصیفی و تحلیلی استفاده می شود. جهت تدوین چارچوب نظری ابتدا مفهوم فضای
شهری و مفهوم ورودی شهر به عنوان یکی از انواع
فضاهای
شهری، مفهوم هویت به عنوان یکی از توقعات مورد انتظار از ورودی
شهرها، مفهوم هویت شهری و مؤلفه های آن بیان گردیده است. سپس ضوابط و معیارهایی جهت ساماندهی فضای ورودی شهر با رویکرد تقویت
هویت شهری�تدوین شده است. در بخش طراحی تحقیق نیز از روش فرایند طراحی استفاده می گردد.
بدین ترتیب که ابتدا شناخت وضع موجود با تلفیقی از روشهای توصیفی و تحلیلی و با
استفاده از اسناد موجود و تحقیقات میدانی انجام میپذیرد، سپس به ارزیابی و تجزیه
و تحلیل اطلاعات به منظور تعیین پتانسیلها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای پروژه تحت مطالعه
پرداخته می شود. در انتها پس از ارائه ایده های طراحی و انتخاب گزینه برتر، پروژه
مورد نظر (فضای
ورودی شرقی شهر زنجان ) مورد طراحی قرار گرفته
است.
�آنچه از این تحقیق می توان نتیجه گرفت این است که برقراری نظام تسلسل
مراتب در ساماندهی کالبدی شهرها سبب میشد تا پیوند هر بافت به بخش یا بافت متفاوت
مجاور خود به کمک مفصلی شکل بگیرد که بتواند نیروهای حاصل از این انتقال (از
وضعیتی به وضعیت دیگر) را در خود حل و جذب کند. بافت بخش ورودی شهرها این گونه میباشد که اتصال میان شهر و خارج شهر
را به خوبی برقرار می کرد. برهم خوردن تسلسل
مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهر که یکی از حلقه های این تسلسل
است، دچار ابهام و بی هویتی شود و در واقع جایگاه آن به عنوان عنصری مهم در تعریف
شهر و نقطه اتصال شهر به پیرامون فراموش شود.
�بنابراین طراحی و اقدامات صورت گرفته در هر حوزه می بایست با جایگاه و توقعاتی
که از آن حوزه انتظار می رود متناسب بوده و با تأمین مؤلفه های کیفی به فضاهایی در
شأن نام ورودی شهری برسد که با هویت خاص خود و ایجاد خاطرات جمعی، تا مدت ها در
ذهن هر مسافر و شهروندی باقی بماند.
�
دکتر محسن فیضی، مریم اسماعیل دخت،
دوره ۱۴، شماره ۳۸ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
هویت و همسویگی طراحی و ساخت معماری با بنیانهای فرهنگی و تاریخی از مهمترین موضوعات در حوزه «تبارشناسی تحلیلی» است که در عصر جهانیشدن و گسترش فناوری نیازمند همخوانی بازخوردها و تعاملات «معماری، هویت و تکنولوژی» میباشد؛ چنانچه، امروزه کاربرد معرفت علمی در طراحی معماری و شهر یکی از ابزارهای شهرسازی مدرن است. پیشرفت سریع تکنولوژی و تاثیر آن بر ساخت و ساز شهرها باعث تغییر در شهرها؛ و جبرگرایی و سادهگرایی تکنولوژیکی به عنوان یک رفتار همیشگی غالب گردیده است. از سویی دیگر، عدم هماهنگی و کاربست تکنولوژی در ساخت با هویت معماری و شهر نیازمند بهره گیری از زمینه گرایی در معماری است که در مقاله حاضر مورد اشاره بوده است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل استدلال منطقی انجام شده است که از ابزار گردآوری داده مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که در بهره گیری از تکنولوژیهای نوین ساخت، همخوانی و همگونگی با ساختارهای فرهنگی و هویت بیشترین اهمیت را دارد که رویکردهای معماری زمینهگرا می توانند رهیافتهای نظری ارزشمندی در این زمینه باشند؛ چراکه پیچیدگی ساخت و تولید معماری شهری نشان میدهد که تکنولوژی، بنیان و اساس کافی برای ساختار شهر نیست؛ هرچند که به ساخت معماری و شهر کمک میکند، اما به تنهایی برای تهیه امکانات و تسهیلات متنوع و نیازهای گوناگون کافی بالاخص در حوزه فرهنگی و هویتی نیست. بر این اساس، فهم عمومی از علم و استفاده آگاهانه از تکنولوژی در تعامل با هویت هر ملت با تاکید بر زمینههای تاریخی، فرهنگی-اجتماعی و زیستمحیطی، هم در فهم و تشریح پدیده شهری و هم در شکلدهی آینده معماری شهری تاثیرگذار خواهد بود.
دکتر محمد مهدی گودرزی سروش، وحید قربانی،
دوره ۱۴، شماره ۳۹ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
نیاز انسان به تعامل عاطفی با مکانی که در آن زندگی میکند و یا بهعبارتی دلبستگی به مکان از جمله مهمترین ابعاد رابطه انسان و مکان است که باید مورد توجه معماران، طراحان و برنامهریزان شهری قرار گیرد. با ارزیابی بهعملآمده از دانشگاهها ملاحظه می گردد که بخش اعظم آن را دانشکدهها و کلاسهای درس و سایر فضاهای بسته تشکیل میدهند و تمام توجهات برنامهریزان و طراحان معطوف به فضاهای درونی است. در این میان منظر و فضاهای باز از توجه شایسته مغفول ماندهاند. در دانشگاه های ایران مطالعات و تحقیقات کاربردی با هدف ارتقا کیفیت فضاهای باز دانشگاهها در خدمت یادگیری دانشجویان، به جز چند مورد جزئی انجام نشده است. در این راستا با توجه به خلاء علمی و حرفهای موجود میتوان از دانش معماری و حرفه منظر کمک قابل توجهی گرفت. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این حوزه ضمن ارائه تعاریف دلبستگی به مکان به بررسی علل و عوامل دخیل در آن بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. نمونه آماری شامل مجتمع های آموزشی دانشگاه آزاد همدان، دانشگاه بوعلی سینا همدان و دانشگاه امام صادق تهران میباشد. بر اساس نتایج یافتههای پژوهش هویت مکان، دلبستگی عاطفی، افزایش کیفیت فضای کالبدی و پیوند اجتماعی بر دلبستگی مکان فضاهای باز آموزشی دانشگاهها از سوی دانشجویان اثر معناداری دارند.
مهسا جوادی، دکتر مهرناز بوداغ، ویدا مکانی،
دوره ۱۴، شماره ۴۱ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
هویت، صرف نظر از موضوعی عام و کلی در اغلب حوزه&zwnjهای معرفت بشری، مقوله�ای کیفی است که به واسطه نیازهای انسان بر ساختار محیط تأثیر می�گذارد، در واقع هویّت به مقوله کیفی مابین انسان و محیط می�پردازد. کیفیتی که کمبود یا نبود آن سبب عدم ارتباط انسان با محیط و ایجاد محیطی فاقد خوانایی و معنا می�گردد. بنابراین ایجاد خوانایی و پاسخگویی به نیازهای اساسی انسان براساس کیفیتهای فضایی او، مهمترین عامل مداخله انسان در محیط است. بدین ترتیب، که لازمه شناخت محیط به عنوان رهیافتی در جهت درک هویت محیط مصنوع، شناخت معنای هویت، هویت فضایی، مکانی و کالبدی و تاثیرات آن بر انسان و رفتار او می�باشد. از این رو در این پژوهش، با هدف شناخت هویت جمعی و شهری بوسیله الگوهای عینی و ذهنی مکان، فضا و کالبد و با توجه به محیط انسان�ساخت به تببین مفهوم هویت محیطی بوسیله مولفه�های مکان، فضا، کالبد و تاثیرات آن پرداخته می�شود. بدین منظور براساس روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه�ای معیارهای مشترک هویت محیطی با هویت فضایی، مکان و کالبد شناسایی می�شوند تا اطلاعاتی در رده ذهنیت با در نظر گرفتن اشتراکات معنایی، خوانایی و تصورات ذهنی (غیرمادی) مابین هویت مکان و محیط حاصل گردد. علاوه بر این، اطلاعاتی نیز در رده عینیت همچون اشتراکات فرم و عملکرد (مادی) مابین هویت مکان و فضا حاصل می�شود، که می�توان آنها را طبق سه مولفه اصلی و مشترک مابین هویت محیط، هویت مکان، هویت فضا و هویت کالبدی و مطابق با عوامل کارکردی، ادراکی و کالبدی شناسایی و دسته�بندی نمود.
رقیه عطایی، دکتر محمد رضا پورمحمدی،
دوره ۱۴، شماره ۴۱ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
بافت تاریخی شهرها منعکس کننده شخصیت مدنی، فرهنگ و تعاملات شهری است. در این بافت ها علاوه بر کالبد به فضاسازی مطابق با کارکرد و عملکرد نیز پاسخگوی می�شود. علاوه بر این، انگاره�های �کالبد�و �کارکرد�، به عنوان مؤلفه�های مؤثر در مداخلات بافت�های تاریخی مطرح�اند. بنابراین شناخت این مولفه�ها هم در جهت مداخله در بافتهای تاریخی و هم در جهت تعمیم انگارهای آن به سایر بخشها حائز اهمیت�اند با نگاهی به بافت تاریخی، این نکته مشهود است که شکل�گیری و حیات آن�ها در تداومی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، و محیطی به صورتی منسجم و هماهنگ عیان گردیده است. ساکنان این بافت ها هویت خود را از طریق ارتباطات اجتماعی و مشارکت در ایجاد این فضاهای ماندگار دریافت می نموده اند. تاثیر چنین مکان های ماندگاری در شکل دهی به هویت فردی و اجتماعی و فرهنگی است. این مقاله مولفه�های موثری نظیر: تعاملات اجتماعی، فعالیتها، دلبستگی را در پیوند اجتماعی افراد با بافت قدیم موثر ارزیابی می�کند و در جهت پاسخگویی کالبدی و معماری به آنهاست. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه�ای و با چارچوب نظریه پیوند اجتماعی و مولفه�های �اصلی آن درصدد بررسی مفاهیم کالبدی در بافتهای تاریخی، به بررسی مفاهیمی نظیر مشارکت دلبستگی، تعهد و باور و موضع�گیری جامعه�شناختی آن، از منظر کالبدی و شناخت ویژگی�های پیوند اجتماعی و لزوم احیای کالبدی آن در بافتهای تاریخی پرداخته می�شود. تا بدین طریق به تفکیک مولفه�های کالبدی و فعالیتی که در پیوند میان مردم� و بافت قدیم موثر است بینجامد.
سارا ناصری،
دوره ۱۴، شماره ۴۱ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
در حال�حاضر با توجه به عقب ماندگی�های بسیار علمی، اقتصادی و تکنولوژیکی و غیره در ایران، رویکرد عمومی کشور به سمت وارد کردن علوم و تکنولوژی مدرن از غرب در عرصه�های مختلف بوده است؛ در حالی�که هیچگونه ارزیابی از نتیجه این شتابزدگی در ورود و استفاده از تکنولوژی خاصه در معماری صورت نگرفته است. از سوی دیگر، همجواری فرهنگ،&zwnj هویت و دیگر مختصات جامعه ایرانی با تکنولوژی مدرن آنهم به صورت ابتدایی و ناقص، ناهنجاری هایی را سبب گردیده است که این سؤالات مطرح می کند که تکنولوژی چیست و چه تاثیراتی بر انسان، معماری و هویت می�گذارد؟ لذا با توجه به پرسش مطرح شده در این تحقیق با بررسی پژوهش�های صورت گرفته، سعی شده است تا ضمن پاسخ گویی به نیازهای امروزی جامعه ایرانی که می�بایست با استفاده از تکنولوژی نوین مرتفع گردد، بحران هویت معماری امروز ناشی از توسعه بی�رویه تکنولوژی در معماری مورد بررسی قرار گرفته و همچنین با دوری از آسیب�های آن، بایستی به بستر فکری و فلسفی تکنولوژی مدرن در عرصه معماری ارائه کرد تا هویت و معنویت موجود در معماری بتواند همچنان برترین و بارزترین شاخصه معماری ایران باشد. در پایان نیز راهکارهایی در راستای برون رفت از وضع موجود به اختصار مورد اشاره و تبیین مفهومی قرار گرفته است.
دکتر محمد کمیلی،
دوره ۱۵، شماره ۴۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
دستیابی به الگوی مناسب مدیریت فضاهای شهری یکی از رویکردهای جوامع بشری امروز است و هر جامعهای بنا به اولویتها و ضرورتهای پیشروی خود در تلاش برای بروزرسانی الگوهای توسعه است. با توجه به ظهور مشکلات امروزی در شهرها همچون ناامنی، ترافیک، آلودگی، ازدحام و تراکم جمعیت، از خودبیگانگی و عدم تعلق و نیز از بین رفتن هویت شهرها در اثر کارکردگرائی و الگوبرداریهای غربی ضرورت توجه به الگوهای نشأت گرفته از فرهنگهای سنتی، عرفی و مذهبی بیش از پیش احساس می شود ضمن آنکه این رویکرد یکی از راهکارهای توانمندسازی هویت شهرهای امروز نیز به شمار می آید. حال باید دید که چگونه میتوان بر اساس فرهنگ و تمدن غنی ایرانی اسلامی و با درنظرگرفتن شرایط امروزی الگوهای مناسب تری برای هویت بخشی به شهر ارائه داد؟ این مقاله به دنبال دستیابی به سه هدف اصلی یعنی تحلیل ارزشهای زیبائی شناختی، ارزشهای هویتبخش و ارزشهای عملکردی در حوزه منظر شهری است تا بر اساس آن بتوان شاخصهای بصری را که نقش تعیین کنندهای در ارائه تصویر هویتبخش از منظر بخش مرکزی تهران دارند، شناسائی و معرفی کرد. روش تحقیق مقاله با توجه به بررسی نظریهها و سپس آزمون فرضیه و تبیین روابط بین پدیدهها و افزودن به مجموعه دانش موجود در زمینه خاص عناصر هویتبخش، با توصیف اسنادی و تحلیل پیمایشی در جهت رد یا قبول فرضیه با کمک روش پیمایشی و توصیفی و تحلیل علّی فرضیهها در بوته آزمایش قرار میگیرد (علی یا پس رویدادی). این مقاله نهایتاً به جمعبندی نظرات شهروندان (ساکنین، کسبه، کارگران و کارمندان، رهگذران، مدیران شهری و متخصصین) می انجامد که حاصل این جمعبندی و تجزیه و تحلیل دستیابی به عناصری است که از دیدگاه ایشان حائز اهمیت در هویت منظر بخش مرکزی تهران بهشمار میآیند. در این مقاله کلیه عناصر هویتبخش معرفی شده توسط اهالی منطقه ۱۲ که بخش تاریخی و مرکزی تهران نیز به حساب می آید، طبقهبندی و از هر طبقه نگرش مردم نسبت به آن استخراج خواهد شد. نهایتاً این مقاله به این نتیجه دست خواهد یافت که هر طیف از عناصر هویت بخش معرفی شده توسط ساکنین تا چه حد در مذهب و الگوهای سنتی و عرفی ایشان ریشه دارد.
دکتر مهدی عامری،
دوره ۱۵، شماره ۴۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
ادبیات جامعهشناسی و جغرافیای شهری معاصر یکی از ویژگیهای عمده کلانشهرهای کنونی را کاهش نگرانکننده پیوندهای اجتماعی و اخلاقی شهروندان و کنترل رفتارهای نابهنجار شهری میداند. در واقع در کنار معیارهای متعدد تعیین کننده جغرافیایی، اقتصادی، اداری، فنی و شبکهای، کلانشهر کانون اجتماعی- فضایی است که به تناسب افزایش جمعیت، توسعه نظام کار فنی و نیز بالا رفتن حجم انتظارات ساکنین آن، پیوسته در معرض اشکال مختلف از کاهش و یا گسست در پیوندهای اجتماعی و اخلاقی قرار دارد. بر این اساس پرداختن به مفهوم محله محوری و تحلیل جایگاه ان در کنترل رفتارهای اجتماعی از مووضعات مهمی است که لازم است در حوزه نظری مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و روش استدلال منطقی و ابزار گرداوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به این مقوله پرداخته می شود. در پایان نیز جایگاه محله محوری و برنامه ریزی محله محور در کنترل رفتارهای ناسالم و نابهنجار شهری مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
دکتر زهرا عباسی،
دوره ۱۶، شماره ۴۷ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
با توجه به رابطه فعالیتهای انسان با فرهنگ، شهر بستری است که در آن فرهنگ از طریق فعالیتها و ارتباطات انسانی به جریان در میآید. کالبد شهر، بالأخص نماهای شهری به بازنمایی این رابطه پرداخته و ارزشها را عینیت میبخشند. در این راستا توجه شهرداری ها، سازمانهای نظام مهندسی و دیگر ارگانهای موثر در طراحی نمای ساختمانها با هویت ایرانی اسلامی و تلاش این ارگان ها در جهت هماهنگ سازی نماهای شهری و توجه به طرح های راهبردی به جای طرح های ساختاری در طراحی نماهای شهری ضروری است. این پژوهش به بررسی محور میدان مطهری تا تقاطع حجت در شهر قم که از خیابان های مرکزی و اصلی مجاور با حرم مطهر می باشد، پرداخته است و با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و آمیخته ای از روش های کمی و کیفی بررسی را صورت داده است. متاسفانه این محور با وجود بناهای شاخص دارای ویژگی های مناسب در طراحی نما و شکل دهی به منظر شهری نبوده است. با توجه به اینکه منظر شهری تنها به کالبد شهر و اجزای آن مربوط نبوده، بلکه به درک شهروندان از شهر نیز بستگی دارد. از این رو در این تحقیق، منظر شهری از سه منظر عملکردی، هویتی و زیباشناسانه مورد بررسی قرار میگیرد. در نهایت به ارائه راهکارها و تبیین عوامل موثر بر شکل گیری نما و منظر شهری اشاره می گردد.
مهرداد کریمی مشاور، فرشاد نگین تاجی،
دوره ۱۶، شماره ۴۸ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
این مقاله به بررسی رابطه عوامل طبیعی بر هویت مکان در شهرستان یاسوج پرداخته است. عوامل طبیعی نقش مهمی در عرصه زندگی ایرانیان داشته است و تاثیر قابل توجهی بر هویت ایرانی دارد. هدف از این مقاله بررسی تاثیر عوامل طبیعی بر هویت مکان و با توجه به عناصر طبیعی، شهرستان یاسوج می باشد. از آنجائی که یکی از اساسی ترین فاکتورها جهت احراز هویت انسان، ارتباط او با ساخته هایش و مؤلفه های فرهنگی و طبیعی و کالبدی محیطی است، هر گونه دگرگونی در این مؤلفه ها عامل تحول در هویت وی نیز خواهد شد. این تحقیق به شناخت و معرفی بهتر عناصر طبیعی در منظر شهری پرداخته است. در این راستا هویت مکانی و ارتباط آن با اجزای عناصر طبیعی سنجش شده است. برای این منظور پرسشنامه ای تهیه شده و برای سنجش متغیر عوامل طبیعی از پرسشنامه محقق ساخته و بر اساس چارچوب تئوریکی بر اساس نظریه سیف الدینی ساخته شده است. پرسشنامه ها به صورت تصادفی بین شهروندان یاسوج پخش شده است و ابزار سنجش تحقیق به صورت انالیز نتایج پرسشنامه به صورت استنباطی همبستگی پیرسون می باشد. نتایج به دست آمده در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفته است. در امار استنباطی، برای آزمون فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون و رگراسیون خطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. در این مطالعه، نتایج بیانگر رابطه مثبت بین هویت مکانی و عوامل طبیعی است. نتایج نشان داد که عوامل طبیعی نقش مهمی بر چشم انداز یاسوج و نیز افزایش هویت مکانی داشته است. می توان از آن استنباط کرد که رشد محیط و رساندن آن به سطح کیفی شخصیت یا هویت فرد و جامعه را رشد خواهد داد.
محمود قلعه نویی، بهادر زمانی، سپیده پیمانفر،
دوره ۱۶، شماره ۴۸ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مفهوم دلبستگی به مکان، در مقایسه با سایر مفاهیم مورد استفاده در زمینه توصیف پیوند بین فرد و قرارگاه، بیشترین استعمال را دارد. که این موضوع به تنوع تعاریف، منجر گردیده و لزوم طبقه بندی نتایج مطالعات را میطلبد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهشهای انجام شده در زمینه «دلبستگی به مکان» اجرا شده است. تا از ترکیب این نتایج، شدت تأثیر هر یک از عوامل مؤثر بر سازه دلبستگی به مکان، از طریق اثر متوسط، محاسبه گردد و مؤثرترین عامل بر دلبستگی به مکان، از بین ۴ سنجه: هویت مکانی، وابستگی مکانی، علایق مکانی و پیوند اجتماعی با مکان، مشخص گردد. به منظور بررسی هدف اصلی تحقیق، روش فراتحلیل مورد استفاده قرار گرفته است و مقالات علمی و پژوهشی فارسی و انگلیسی منتشر شده، بدون اعمال محدودیت مکانی و زمانی، جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادهاند. از مجموع ۴۹ مقاله اولیه که با جستجوی الکترونیک در مجلات نمایه شده در پایگاههای اطلاعاتی: Taylor & Francis Science Direct, Wiley, Proquest, Sid, Magiran, با کلیدواژه های: Place attachment و دلبستگی به مکان به دست آمدهاند، درنهایت ۱۸ مقاله به منظور انجام فراتحلیل انتخاب گردید. به منظور انجام محاسبات آماری و تجزیه و تحلیل نتایج فراتحلیل از نرم افزار Comprehensive Meta Analysis V۲ بهره گرفته شده است. با استفاده از نرم افزارCMA ناهمگونی میان پژوهش ها با آزمون Q کوکران بررسی شد و با توجه به نتیجه آن، از مدل تصادفی برای استخراج اثرمتوسط بهره گرفته شد. نتایج تحلیل، نشان میدهد که «علایق مکانی» بیشترین تأثیر را در ارزیابی دلبستگی به مکان دارد و پس از آن «هویت مکانی»، «پیوند اجتماعی با مکان» و «وابستگی مکانی» قرار میگیرند.
طاهره عدالت، فضل اله پژواک،
دوره ۱۶، شماره ۴۹ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
شهر بیخاطره شهری است که با پدیده بحران هویت مواجه می باشد. وقایع در شهر خاطرات را میسازند و برای ایجاد آنها نیاز به فضا دارند. فضاهای خاطره ساز که قبلا در شهرهای ما وجود داشتند تنزل کیفیت یافته اند. از این رو با کاهش بسترهای مناسب برای شکل گیری خاطرات جمعی در شهرهای امروز مواجه شده و معدود فضاهایی از گذشته وجود دارند که با تغییر کاربری به مرور زمان تبدیل به نشانه های شهری شده اند تا خاطرات جمعی شهرها را حفظ میکنند. از اینرو تحقیق حاضر در پی اثبات این است که المان های شهری می توانند با بکار گیری فاکتورهای مؤثر در طراحی تبدیل به نشانههای شهری شوند و نقش موثری در شکل گیری و ثبت خاطرات جمعی داشته باشند. این پژوهش با استفاده از منابع موجود به بررسی چند نمونه فضای شهری شهر شیراز که تبدیل به نشانه های شهری خوب با رویکرد خاطره پذیری شده اند، پرداخت. همچنین نشان می دهد فضاهایی هستند که به هویت بخشی شهرها کمک می کنند و با وجود کاربری متفاوتشان تبدیل به یک المان و نشانه شهری خوب شده اند و خاطرات جمعی شهرها را زنده نگه می دارند. در اینجا ابتدا مفهوم فضای اجتماعی بیان می شود، پس از آن هویت و فضای شهری مطرح می گردد. سپس المان شهری و اهمیت و نقش آن مورد بررسی قرار می گیرد. بعد از آن مفهوم خاطره جمعی، خاطره تاریخی و نشانه شهری بیان می گردد و دو بنای ارگ کریم خان در محور زندیه شیراز و دروازه قرآن در ورودی شمال شرقی شیراز مورد بررسی قرار می گیرند. در نهایت یک پرسشنامه تهیه گردید و پس از پخش آن در این دو محل، جمع آوری شد. در آخر نیز داده ها و اطلاعات به دست آمده در نرم افزار spss قرار گرفت و نتایج مطلوبی حاصل گردید.
دکتر شهرام باسیتی، مهدی عامری، ام لیلا لشگری،
دوره ۱۷، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از این مقاله بررسی رابطه «سنت و تجدد» در شکلگیری معماری دوران قاجار در سالهای ۱۲۹۸-۱۳۴۴ هجری قمری است. ضرورت تحقیق نیز در این نکته نهفته است که در دوران قاجار، ارزشها و سنتهای حاکم بر جامعه تا حدودی رنگ باخت و بهجای آن، گرایشهای تجددطلبانه و فرهنگ نوگرایانه برگرفته از غرب اوج پیدا کرد و عدم درک درست دولت قاجار از این شرایط تاریخی جدید موجب شد تا تحول بهوجود آمده، همراه با تقابلهای بسیار صورت گیرد که مهمترین آنها، تقابل سنت و تجدد در جامعه بالاخص در ابعاد جامعه شناختی بوده است؛ چنانچه معماری نیز که تا این زمان، در ارتباط با اصول معماری سنتی و در قالب ساختارهای یک شهر سنتی شکل گرفته بود، به تدریج فرم های کهن خود را از دست داد و ظاهری غربی به خود گرفت. لذا در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی با ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود به برهمکنش سنت، مدرنیسم در قالب هویت معماری این دوران پرداخته شده است. در پایان نیز این تحولات در حوزه معماری مورد بررسی قرار گرفته و یافته هایی به تفصیل بالاخص در ابعاد جامعه شناختی در این رابطه مورد توجه قرار گرفته است.
احسان رخشان، حسین ذبیحی، حمید ماجدی،
دوره ۱۷، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقاله حاضر با مدنظر قراردادن آخرین دستاوردهای پژوهشی پیرامون نماهای شهری و نقش هویت بخش آن ها، به دنبال شناخت مدلی جامع از انسان و ابعاد ادراکی او، در جهت طراحی مناسب جداره های شهری می باشد. با توجه به رابطه متقابل محیط و انسان بر یکدیگر سوال تحقیق این موضوع می باشد که، محیط با چه مولفه هایی می تواند بر شکل گیری هویت در فرد و جامعه موثر باشد. با توجه به آموزههای اســلامی و ساحات حیات انسان نیاز های وی در دو ساحت مادی و معنوی دسته بندی میگردد سیمای شهری زمانی میتواند به وجوه هویتی سازی برای فرد و جامعه دست یابد که به ابعاد وجودی و نیازهای متفاوت فرد توجه داشته باشد. فضای معماری قابلیت دارد نیازهای مادی و روانی انسان را به صورت نسبی تأمین نماید، اما تنها میتواند بستری برای تأمین نیازهای عقلانی و روحانی او فراهم آورد، زیرا سیر تکامل انسانها امری آگاهانه واختیاری است. سازندگان فضا می توانند با اگاهی از مولفه های اثربخش بر ادراک فرد از محیط با طراحی محیطی غنی و تاکید بر مولفه های ادراکی به اثر بخشی محیط، کمک کنند. محیطی که نظام های کالبدی، ادراکی، معنایی و کارکردی درآن به درستی عمل کند، می تواند با استفاده از ارزش گذاری های مناسب فردی و جمعی به تربیت ادراکات فرد در محیط بپردازد و به غنای فرهنگی دامن بزند. این موضوع زمانی رخ می دهد که نگاه حاکم بر طراحی محیطی متناسب با ارزش ها و هویت جامعه باشد و با احترام به هویت فردی و جمعی می تواند به این همانی فرد و محیط دست پیدا کند.
الهه حبیبی، سید مهدی خاتمی،
دوره ۲۰، شماره ۶۵ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
کمرنگ شدن هویت بومی شهرها و شبیه شدن آنها به هم، یکی از مهمترین چالشهای امروزین شهرهای ایرانی است. در پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه، عمدتا به بررسی این مقوله به صورت نظری تمرکز گردیده و به نیازهای شهروندان و درک ایشان از هویت در بستر شهرهای ایران توجه کمتری شده است. پژوهش حاضر علاوه بر شناخت میزان هویتمندی نماها در خیابان شریعتی با قدمتی دیرینه در شهر تهران، مولفههای هویت نماها را از دید شهروندان مورد تحلیل قرار خواهدداد.
با تدوین پرسشنامهای از ۳۹ نمای منتخب خیابان شریعتی براساس طیف پنج تایی لیکرت، نظر بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان در این زمینه، مورد پرسش و ارزیابی قرار گرفت. پس از بررسی پاسخهای تشریحی، علل هویتمندی و یا کمهویتی نماها از سوی مشارکتکنندگان با روش مقولهبندی در موضوعات کالبدی-زیباییشناسی، ادراکی-معنایی، عملکردی، اجتماعی و زمانی تشریح گردید. در پایان مشخص گردید، مولفههای کالبدی-زیبایی شناسی در صدر توجه افراد قرار دارد. عواملی که ریشه در تاریخ و فرهنگ مردم داشتند در رتبه دوم اهمیت و مولفههای ادراکی-معنایی، عملکردی و اجتماعی در مراتب بعدی قرار گرفتند. با این وجود در صورتی میتوان هویتمندی نماها را تضمین کرد که تمامی عوامل در کنار هم و به صورت منسجم مورد توجه قرار گیرند.
ایلناز ایرانمنش، زهرا سادات سعیده زرابادی، فرح حبیب،
دوره ۲۲، شماره ۷۰ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
ریختشناسی شهر بر تداوم فرم و ساختار کالبدی آن متمرکز است و ضمن آنکه تحت تأثیر فرهنگ، جامعه و فعالیتهای ساکنان طی زمان قرار دارد، تأثیر بسزایی بر شهروندان و جامعه محلی ساکن در هر بافت شهری دارد. ریختشناسی شهری یکی از اصلیترین عوامل در کنترل فرم شهری است و تحلیل الگوهای آن مبنای برنامهریزی توسعه محیط شهری قرار میگیرد و ازاینرو، بر آسیبپذیری اجتماعی تأثیر مستقیم دارد. کرمان بهعنوان یکی از شهرهای قدیمی ایران که دارای هویت تاریخی خاص خود است، از آسیبهای توسعه صنعتی و مدرن، مصون نمانده است و مانند بسیاری دیگر از شهرهای تاریخی ایران، توسعه بیتوجه به زمینه را تجربه میکند. هدف از این مطالعه بسط و شرح دقیق عوامل ریختشناسی کالبدی-فیزیکی و احصای مؤلفههای تأثیرگذار بر آسیبپذیریهای اجتماعی در بافت قدیمی کرمان و اولویتبندی سهم هر یک از آنها و دستهبندی متغیرهای سازنده ذیل هر یک از عوامل است. در این مطالعه منطق استدلال، استنتاجی است. پس از استخراج عوامل و مؤلفههای مؤثر بر آسیبپذیریهای اجتماعی در بافتهای تاریخی شهری از مطالعات کتابخانهای، دادههای حاصل از پژوهشهای میدانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است و ارزیابی، دستهبندی و تحلیل عوامل همگرا از طریق دادههای گردآوریشده از تنظیم و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نهایتاً دادهها با آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل شده است. محدوده پژوهش در هسته مرکزی بافت تاریخی کرمان است. یافتههای حاصل از مطالعه ۳۶ متغیر در این بافت نشان میدهد این متغیرها شش عامل اصلی را نمایندگی میکنند که به ترتیب بر اساس اولویت تأثیرگذاری بر آسیبهای اجتماعی در بافت تاریخی کرمان عبارتاند: شرایط فیزیکی و کالبدی محله با تأکید بر حفظ هویت تاریخی بافت، آسیبپذیری بالای بافت تاریخی کرمان در برابر مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی مانند زلزله و آتشسوزی، بروز نابرابریها و بیعدالتی اجتماعی در این منطقه از دیدگاه مردم، تظاهر تغییر بافت اجتماعی ناشی از ساختوسازهای جدید و تغییر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در بافت، وقوع جرم در موقعیتهای جدید شهری که اخیراً در بافت احداث شده است و نهایتاً عامل فرسودگی، آلودگی و زندگی غیررسمی که ممکن است بر اثر مداخلات جدید در بافت تاریخی بهعنوان یک تهدید ایجاد شود.
نگین شهابی، امیر فرج الهی راد، وحید احمدی، حمیدرضا شعاعی،
دوره ۲۲، شماره ۷۱ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
در چهارچوب دین مبین اسلام، تمام اجزای هستی باید رو به سوی خدا داشته باشند و هنر اسلامی نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. هر جزئی در نظام خانه به صورت توامان در ظاهر و باطن خود، یاد خداوند را در دل مومنان زنده نگه میدارد و محیطی آرام را فراهم میکنند تا انسان مسلمان بتواند در این فضا، سیر و سلوک درونی خود به سوی خدا را تکامل ببخشد. آب در این میان عنصر ارزشمندی است که از دیرباز و پیش از ظهور اسلام نیز مورد توجه ایرانیان قرار داشته است و با ظهور اسلام و به خصوص مکتب تشیع اهمیتی بسیار زیاد در فرهنگ و حکمت اسلامی یافته است. در بررسی تفسیری-تاریخی حکمت اسلامی ۵ عامل در دستهی ویژگیهای ظاهری دسته بندی شدند، همچنین از طریق تحلیل و بررسی آیات و روایت در خصوص مفهوم هویت دینی سکونت در اسلام، ۱۱ ویژگی مورد شناسایی قرار گرفت، که به دو دستهی کالبدی و معنایی تقسیم شدند. این ویژگیها به صورت دوتایی یکدیگر را تقویت میکنند، به نحوی که ویژگیهای ظاهری آب، ابعاد معنایی هویت دینی را بهبود میبخشند. این ارتباط با استفاده از روش نمونه موردی، با مطالعهی نمونه هایی از مسکن تاریخی و معاصر شهر یزد، مورد بررسی و آزمون قرار گرفتند. در نهایت پیشنهاداتی برای تقویت و احیای نظام حکمی به کارگیری آب در خانههای معاصر با هدف ارتقای هویت دینی خانههای معاصر یزد ارائه شد.
مصطفی کرمی، راضیه لبیب زاده،
دوره ۲۲، شماره ۷۳ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
سیمای شهر بخش مهمی از تصویر ذهنی شهروندان از محیط زندگیشان را تشکیل میدهند و عدم توجه به آن هویت شهر با چالشهای جدی مواجه مینماید. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی مولفههای هویتبخش به فضاهای شهری و اولویتبندی آنها در راستای ایجاد مطلوبیت میباشد. بدین منظور، در گام اول با استفاده از روش «تحلیل محتوا»ی کیفی، مبانی نظری تحقیق در سه بخش «چیستی عناصر هویتساز»، «کجایی تجلی آنها» و «چگونگی تداعیشان» به صورت معنایی و کالبدی استخراج گردید، بخش اول، مفاهیم هویتبخش به فضاها را معرفی نموده و بخش دوم حیطه نفوذ و تأثیر مفاهیم را معرفی مینماید، بخش سوم راهبرد تجلی محتوا در کالبد را مشخص کرد. در گام دوم مبانی مستخرج از مرحله قبلی با استفاده از روش AHP به صورت سلسلهمراتبی تحلیل و وزندهی شدند تا اولویتهای معنایی و کالبدی جهت طراحی (یا اصلاح) سیمای شهری هویتمند به دست آیند. براساس یافتههای مرحله اول ۴ سنجه محتوایی شامل «زیبندگی»، «امنیت»، «انسجام» و «تواضع» و ۳ سنجه کالبدی «کهنالگوهای فرهنگی»، «توجه به عوامل کالبدی بستر» و «کارایی» برای فضاهای شهری به دست آمد که میتوانند در عناصر شهری راه، لبه، محله، گره و نشانه ظهور پیدا کنند (حیطه نفوذ)، هر عنصر شهری نیز دارای عوامل کف، جداره و سقف (خط آسمان) معرفی شد (حیطه تجلی). برای برهمنهی عناصر هویتبخش در کالبدهای شهری سه راهبرد شناسایی شدند که شامل «مجاورت»، «محاکات» و «تشابهات» هستند. بررسیها گام دوم نیز مشخص کرد که در بین معیارهای فوق به ترتیب وزن مولفه «امنیت» در بین سنجههای معنایی، «استفاده از کهنالگوها» در بین سنجههای کالبدی، «راه» در بین عناصر شهر، «جداره» در بین عوامل سازنده راه و «محاکات و بازنمایی» برای تداعی سنجههای نسبت به بقیه مولفهها بیشتر است، پس مهمترین عامل برای هویتبخشی به فضاهای شهری بازنمایی الگوهای کهن در جداره راهها به صورت ایمن میباشد.
سمیه جمالیان، محمد پروا، طاهره نصر،
دوره ۲۳، شماره ۷۵ - ( ۸-۱۴۰۳ )
چکیده
ورودیهای شهری بهعنوان نخستین نقطه تماس مسافران با شهر، نقشی اساسی در شکلگیری هویت شهری دارند. کاهش هویت فضایی و معنایی ورودیهای شهری در نتیجه رشد سریع شهرها و تغییرات کالبدی آنها منجر به نادیدهگرفتن اهمیت ورودیها و کاهش کیفیت فضایی و هویتی شده است. در نتیجه، ورودیهای بسیاری از شهرها از حداقل مولفههای هویتساز برخوردار نیستند. هدف این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی هویتساز در معماری ورودیها با تمرکز بر نمونه موردی دروازه قرآن شیراز است.
روش انجام پژوهش بهصورت ترکیبی (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی، مفاهیم و معیارهای مرتبط با هویت و ویژگیهای ورودیهای شهری تحلیل و با استفاده از نظرات متخصصان تدقیق شده است. در بخش کمی، دادههای حاصل از پرسشنامه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها نشان میدهد که کیفیت معماری ورودیهای شهری، بهویژه در زمینه فرم، مقیاس انسانی و ارتباط با بافت پیرامونی، تأثیر مستقیمی بر هویت فردی، اجتماعی و ملی مخاطبان دارد. همچنین، ورودیها با ایجاد قلمروهای بصری، حرکتی و معنایی میتوانند به عنوان نمادهای هویتساز شهری عمل کنند. همچنین نتایج پژوهش بیانگر آن است که ورودی دروازه قرآن با حفظ ویژگیهای هویتی خود، توانسته حس تعلق و آشنایی شهروندان و مسافران را تقویت کند. بهویژه، همجواریهای ورودی با بافت شهری اطراف و نحوه استقرار آن در منظره شهری، نقش برجستهای در ایجاد خاطرات جمعی و تقویت هویت شهری شیراز دارد.