۹ نتیجه برای فضای عمومی
صدیقه لطفی، ایوب منوچهری میاندوآب، حسن آهار، محمد علی سالکی،
دوره ۱۰، شماره ۳۰ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
دسترسی به فضای های عمومی و تسهیلات شهری میتواند یکی از فاکتورهای مهم استفاده از آنها باشد، علی رغم اینکه که ارزیابی دسترسی به فضاهای عمومی خیلی مهم میباشد، مطالعات خیلی کمی در این زمینه صورت گرفته است. فضاهای عمومی یک قسمت حیاتی از زندگی روزانه ما در شهر را تشکیل میدهد، خیابانهای که برای رسیدن به محل کار یا مدرسه یا دانشگاه و غیره از آنها عبور میکنیم، مکانهایی که بچهها بازی میکنند و اماکن مذهبی که برای انجام تکالیف مذهبی مورد استفاده قرار میگیرد. دسترسی به این فضاها نیاز توسعه پایدار شهرها می باشد، علاوه بر دسترسی آسان به این فضاها، کیفیت دسترسی نیز اهمیت بالایی دارد. این پژوهش به دنبال اندازه گیری کیفیت دسترسی به امکانات و تسهیلات شهری (پارک محلهای، مدارس ابتدایی، مراکز بهداشت و کلینیک، مسجد، اماکن ورزشی محلهای و مراکز خرید روزانه) بوده است، هر چند اهداف فرعی از جمله مقایسه کیفیت دسترسی در بافتهای مختلف شهر تبریز (قدیم، جدید، سکونتگاههای غیر رسمی و روستاهای ادغام شده) نیز مورد بررسی قرار گرفته است. روش به کار رفته در این مقاله توصیفی - تحلیلی بوده است و برای انتخاب محلات از نمونه گیری خوشهای استفاده شده است، ابتدا مطالعات اکتشافی با استفاده از مطالعات کتابخانهای و همچنین دادههای لازم و نقشه کاربریها وقطعات مسکونی محلات از سازمانهای مربوطه استخراج شده است، در نهایت با استفاده GIS و منطق فازی کیفیت دسترسی محلات نسبت به عناصر محلهای مشخص شده است. در نهایت نیز برای تحلیل بهتر و آسانتر از تکنیکهای تصمیم گیری چند معیاره ازجمله TOPSIS و آنتروپی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد محلات به طور کلی در دسترسی به امکانات محلهای تفاوت اساسی دارند، هر چند در بعضی عناصر از جمله دسترسی به پارک محلهای به جز در بافت جدید در سایر بافتها از دسترسی نامناسبی برخوردار هستند، همچنین درکل محلات روستاهای ادغام شده به شهر نسبت به سایر محلات کیفیت دسترسی به عناصر محلهای در سطح پایینی قرار دارد.
سیدعباس یزدانفر، سیدباقر حسینی، مصطفی زرودی،
دوره ۱۱، شماره ۳۲ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
براساس مدلهایی که برای تعریف نیازهای انسانی ارائه شدهاند، تعاملات اجتماعی، یکی از موارد ضروری میباشد. جدا از مسایل مربوط به باورها، نگرشها، ترجیحات و دیگر جنبه های شخصیتی ویژه افراد که در نظریههای مربوط به علوم رفتاری به عنوان مهمترین عوامل کنترل کننده رفتار انسان مطرح شدهاند، محیط کالبدی نیز در ارتباط با رفتارهای انسان امکانات بالقوهای دارد. در این راستا، فضاهای عمومی مجتمعهای مسکونی بعنوان محیطی که امکان حضور ساکنان درکنار یکدیگر را فراهم میکند، میتواند زمینه ساز ایجاد تعامل بین آنها شود. عدم توجه به این نیاز افراد و عدم قابلیت محیط در تامین آن، موجب می-شود تا محیط کالبدی بسیاری از مجتمع های مسکونی به مجموعهای از احجام و فضای خالی بین آنها تبدیل گردد. این مسئله میتواند باعث نارضایتی ساکنان از محیط زندگی و متعاقب آن عدم حضور در فضاهای عمومی مجتمع، بعنوان لازمهی بروز فعالیتهای بعدی، شود. این مقاله به بررسی این مسئله در دو مجتمع مسکونی به عنوان نمونه، ازطریق مشاهده میدانی و مصاحبه و طرح پرسشنامه میپردازد. در پایان با روش تحلیل همبستگی دادهها جمع بندی و نتیجه ارائه شده است.
شهیندخت برق جلوه، نیما صیاد،
دوره ۱۱، شماره ۳۲ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
محیط های طبیعی درون شهری از مهمترین ساختارهای بوم شناختی شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختی فراشهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعی از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. مطالعه حاضر ضمن تبیین الگوی سنجش کیفیت فضاهای عمومی حاصل از بازآفرینی محدوده های طبیعی درون شهری، مبانی آنرا در بوستان نهج البلاغه تهران به تجربه می گذارد. این مطالعه ضمن مقایسه مولفه ها و معیارهای سنجش کیفیت الگوهای موجود، مولفه های کیفیت الگوی سیمای سرزمین پایدار را با تأکید بر روند استعلای زیستی، محیطی و اجتماعی سیمای سرزمین در جهت تضمین شرایط متعالی "تعاملات زیستی"، "جریان ماده و انرژی" و "روابط اجتماعی"، تبیین می نماید. در سنجش الگو از روش ANP، به دلیل قابلیت ویژه آن در امکان ایجاد مدل ارتباطات درونی-بیرونی و روندهای بازخوردی استفاده می شود. روش جمع آوری اطلاعات، بهره گیری از شیوه های پرسشنامه، مشاهده میدانی و مطالعه کتابخانه ای بوده است. نتایج نشان می دهد بی توجهی به تعاملات زیستی-فضایی-جامعه شناختی فضاهای طبیعی درون شهری حیات شهری را به مخاطره انداخته، تأثیرات نامطلوبی بر پایداری سیمای سرزمین شهری می گذارد.
دکتر علی رضا بندر آباد، دکتر واراز مرادی مسیحی، حامد کاوش نیا، حسین عالی،
دوره ۱۴، شماره ۳۹ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
امروزه طرح و تعمیم نظریه های انتقادی به شهر و منجمله «عرصه های عمومی شهری» در ادامه تلاشهای انسان معاصر برای دستیابی به شرایط زیستی مطلوب به عنوان یکی از مهمترین آرمانهای جنبشهای اجتماعی و همچنین حاصل «غنای تجربههای تاریخی و ثمره نظری انباشتگی معرفتها» است. حوزه عمومی در واقع ایده یا مفهومی هنجاری است که در چارچوب کلی نظریات کلی هابرماس درباره کنش ارتباطی و اخلاق گفتگو جای دارد. حوزه عمومی بخشی از حیات اجتماعی است که در آن شهروندان می توانند به تبادل نظر درباره موضوعات و مسایل مهم مربوط به خیر عمومی (مصالح عامه) بپردازند. نتیجه این امر شکل گیری افکار عمومی است. فیلسوفان دموکراتیک نیز بر این باورند که این فضاها تجلی کالبدی حوزه عمومی، عرصه فعالیت، ارتباط و گفتگوی انسانهای آزاد و گروه های مختلف و همچنین محل شکلگیری حیات مدنی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و روش اسنادی و استدلال منطقی و با ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی برخی نظریههای انتقادی به شهر و مکتب فرانکفورت (بالاخص هابرماس، آرنت و هاروی) پرداخته است. در مرحله اول یافتههای تحقیق نشان میدهد که نظریهپردازان مکتب فرانکفورت به دلیل تشابه در نظریهها و آراءشان منجمله در انتقاد از نظام سرمایهداری متاخر و معاصر و پوزیتیویسم و مارکسیسم و انتقاد از مفاهیمی چون عقلانیتابزاری، علماثباتی و تجربی، شیء گشتگی انسان، از بین رفتن آزادی و استقلال انسان، که تحت نام اندیشمندان این مکتب قرار گرفتهاند و در بعضی از مباحث و اندیشههای مطرحشان منجمله انقلاب و تغییر اجتماعی و کارگزاران آن در جامعه سرمایهداری و شیوه های آن، طرح یک نظام جانشین و آلترناتیو، شکل حکومت آینده بشر در شهرها و تغییرات عرصه های عمومی شهری در شهرهای آینده و غیره، با یکدیگر تفاوت دارند. در مرحله بعد نیز معیارها و مولفه هایی برای شکلگیری عرصه های عمومی در شهر مورد اشاره قرار گرفته است.
دکتر رضا خیرالدین، دکتر الهام ضابطیان،
دوره ۱۵، شماره ۴۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
فضاهای شهری عرصه اجتماعی تعامل شهروندان هستند که باید همه مردم بتوانند در آن به فعالیت بپردازند؛ موفقیت یک فضای عمومی شهری نیز در جذب هرچه بیشتر شهروندان است. راحتی و آسایش یکی از عوامل کلیدی در میزان و نوع حضور افراد در یک فضای عمومی شهری است که بر اساس مطالعات انجام گرفته مهم ترین عامل اثرگذار بر راحتی، دما و حرارت محیط است که شرایط آسایش مربوطه تحت عنوان آسایش حرارتی مطرح می شود، اما مانند آنچه درباره منظر شهری گفته می شود، احساس حرارتی با ادراک آن متفاوت است و ادراک در اثر معنا بخشیدن در ذهن افراد متفاوت خواهد بود. سازگاری از مهمترین عوامل موثر بر ادراک آسایش حرارتی است که وقوع آن در مطالعات مربوط به فضاهای داخل بارها تایید شده است. تنوع گسترده عوامل محیطی در فضاهای باز، بر خلاف شرایط داخلی، این مهم را برجستهتر میسازد. سازگاری به سه دسته فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانی تقسیم می شود که در این مقاله به بخش روانی آن پرداخته شده است. با توجه به جدید بودن مفاهیم مطرح شده در این پژوهش، در دسته مطالعات بنیادی قرار می گیرد. لذا هدف اصلی مقاله بسط مفاهیم و طرح مساله جایگاه و عوامل موثر بر سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری است. در این راستا در گام اول از طریق روش تحقیق توصیفی، مبانی و تعاریف مربوط به موضوع آورده شده و در گام بعدی باتوجه به فقدان تجارب مشابه در مطالعات و پژوهش های داخل کشور، با استفاده از روش تحقیق تطبیقی، کلیه تجارب موجود و در دسترس جهانی با محوریت مسائل روانشناسی سازگاری حرارتی جمع آوری و دسته بندی شده اند و سپس به تشریح تعدادی از بهترین تجارب مذکور پرداخته شده و در نهایت با جمع بندی تجارب، مجموعه عوامل موثر بر سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی ارائه شده است. در پایان نیز پس از تحلیل تجارب بررسی شده، مجموعه خلاء های موجود در زمینه موضوع، برای تکمیل در قالب پژوهش های آتی و فرضیه پیشنهادی مبنی بر وجود ارتباط بین «حس تعلق» و «سازگاری روانی در جهت نیل به آسایش حرارتی» در فضاهای عمومی شهری پیشنهاد شده است.
نغمه همتیان،
دوره ۱۶، شماره ۴۷ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
هدف از این مقاله بررسی تغییرات الگویی در مفهوم و تولید «یادوارگی» از طریق تغییر آنالوگ به دیجیتال در ارتباطات، طراحی و تولید است. اگرچه گاهی اوقات به نظر میرسد هیچ راهی برای رهایی فضای عمومی از سلطه قدرت وجود ندارد اما مفهوم «باز بودن» که در سال ۲۰۰۷ توسط تانجو ارائه شد، بسیار عمیق بوده و به «فضای عمومی» فرصت مرئیشدن میدهد، چنانچه اساس این موضوع در نوع کنش مفاهمهای هابرماسی نهفته است. باز بودن را «باز کردن جهان عمومی به روی تجربههای زیباییشناسی و عمل کردن بر اساس استدلال انتقادی خاص» تعریف کرده اند، اما باز بودن در مفهوم یک عملکرد انتقادی ممکن است باعث آگاهی اندک اما موثر گردد یعنی پرسشهایی را در ذهن افراد در خصوص قدرت سلطه در جهان و تاثیرات آن بر عموم مطرح کند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استدلال منطقی بهمفهوم یادوارگی مجازی براساس کنش مفاهمهای آن در فضاهای عمومی شهری پرداخته شده است. نتایج و یافتههای تحقیق نشان میدهد که با کمک احتمالات فوق الذکر از توانایی های تکنولوژی دیجیتال در زمینه هنر و معماری و یا حتی شکل های جدیدی از (ضد) یادوارگی، میتوان انتظار داشت که باز بودن در فضای عمومی باعث ارتقاء و پایداری می گردد. در پایان به عنوان مهمترین نتیجه باید گفت که: هر کس میتواند یادبود خود را بسازد، و تفکر انتقادی خود را در یک فضای عمومی ارائه کند. لذا، شکلهای دیجیتال از برقراری ارتباط، طراحی و تولید نیز یکی از راههای مبارزه و شکست دادن مفهوم کلاسیک یادبود هستند که آنها را تجلی انواع قدرتها میدانند.
نغمه همتیان،
دوره ۱۶، شماره ۴۸ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
امروزه با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات از یکطرف و مقولاتی مانند جهانی شدن، تعاملات فرهنگی، گفتگوی تمدنها، رویکردهای بینامتنی فرهنگی و شبکههای ارتباطاتی جمعی و رسانهها، پدیدههای فرهنگی منتزج و دارای التقاط با زندگی شهروندان در شهرها خاصه مناطق کلانشهری دیده میشود. خالی از اینکه گسترش این شبکه های ارتباطی چه اثرات و تبعاتی در ساختار فرهنگی شهروندی از منظر بنیانهای جامعهشناختی دارد، سوال این است که ارتباط بین رسانههای جدید با تاکید بیشتر اینستاگرام با ابعاد اجتماعی فضا چه بوده است و شهر و ادراک شهروندی از مفهوم فضاهای عمومی شهری چگونه و بر اساس کدامین معیارهای سنخیتشناختی در چارچوب فضاهای مجازی خود را به اصطلاح «لیوتاری»، وانمود یا فرانمود کردهاند؟ در این پژوهش که از روش تحقیق «توصیفی- تحلیلی» و روش «استدلال منطقی» بهره برده است به موضوع فوق الذکر اشاره شده است. ابزار گردآوری داده منطبق بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی و وارسی «تحلیل محتوایی» شبکههای اجتماعی مجازی بوده است. در پایان نیز ضمن تبیین مفهومی «شهر- اینستاگرام»، واژگان جدیدی به حوزه «اتیمولوژی جامعه شناسی شهری» معرفی شده و مبانی «بروز و ابراز» یا «ادراک و فهم» رسانههای نوین و بازخوانی درک اجتماعی از فضا به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است.
مهکامه لوافی، منصور سپهری مقدم، فرح حبیب،
دوره ۱۶، شماره ۴۹ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
تشکیل دولتصفوی را میتوان نقطه عطفی در روابط قدرت و تولید فضا در شهرهای ایرانی برشمرد. چراکه برای اولینبار شاهد حضور میدانهای عمومی در شهرهای ایران بهصورتی بودیم که عناصر اصلی و عمومی شهر در جوار آن قرارگرفته و مرکزی با قدرت سیاسی، مذهبی، اقتصادی در قلب شهر پدیدآورد. دراین زمان میدان همچون جلوخانی برای باغ سلطنتی نقش مهمی ایفامیکند. هدف اصلی پژوهشحاضر، شناخت چگونگی تعامل میدان و باغهای سلطنتی و بهعبارتی بازشناسی نقش فضای عمومی میدان در رابطه با گفتمان قدرت متمرکز است. برای یافتن اینرابطه لازم است، منابع و اسناد تاریخی درجه اول تحلیل و تفسیر شوند. لذا ماهیت اینپژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی- توصیفی، سعی در یافتن کارکرد نمادین عناصر شهری در جریان تغییرات اجتماعی و سیاسی آندوران دارد. رویکرد تحلیلی مورد استفاده در تفسیر نقش میدانها در این مقاله با تاسی از مباحث مطرحشده توسط فوکو، بوردیو و نظریات اجتماعی هنری لوفور میباشد. اینرویکردها سببگردید تا دریابیم دولتخانههای صفوی، میدان را متفاوت از آنچه بهمعنای محل گردهماییعمومی و مکان برقراری تعامل میان مردم وجود دارد، تغییر شکل مفهومی داده و از آن بهعنوان مرکزی برای نمایش قدرت مرکزی و استفاده از قدرتهای اقتصادی و مذهبی برای تقویت حکومت صفوی بهرهبرداری نمودهاست.
محبوبه احمدی، سارا خدادادی فر، سید محمد غفاریخلفمحمدی، احمدرضا کرمیان بلداجی،
دوره ۱۷، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مکانهای عمومی به مردم امکان میدهد هر طور که دلشان میخواهد با هم ارتباط برقرار کنند، زیرا برای هر قشری از جمله، خانواده ها، گروههای اجتماعی و فرهنگی، دوستان، همسایگان، همکاران و ...امکان حضور و استفاده هست. هرچه روابط گروهها و قشرهای مختلف راحتتر و بهتر باشد، روابط اجتماعی همگنتر می شود. با اینحال در تحقیق مشاهده شد که گروههای مختلف تمایلی بهبرقراری ارتباط با یکدیگر ندارند، و جدایی بین آنها کاملا مشهود و محسوس میباشد. این تحقیق به بررسی اماکن عمومی مختلف در مناطق شهری در طول یک سال می پردازد، که نمونه موردی شهر آیلسبری در جنوب شرقی انگلستان با جمعیت تقریبی ۶۹۰۰۰ می باشد. هدف از تحقیق پی بردن به این نکته است که افراد مختلف چگونه از فضاهای عمومی استفاده می کند و تعاملات با توجه به سن و جنسیت و مکان چگونه تغییر میکند. یافته ها با توجه به سیاستگذاریها در زمینه ایجاد فضاهای عمومی مناطق مورد نظر بررسی می شود. روش تحقیق ترکیبی از تحقیق کمی و کیفی می باشد، که شامل مصاحبههایی از اسکیت سواران، مدیران و برنامه ریزان شهری، صاحبان مشاغل و فروشگاه ها، و مردم رهگذر در این مکانها می باشد. این تحقیق توسط ۴۶ نفر (۱۶ تا ۷۳ ساله) در طول ۱۲ ماه انجام شده است (از اکتبر ۲۰۰۴ تا سپتامبر ۲۰۰۵). مشاهدات درکل در ۳ مکان یعنی مناطق مسکونی، فضاهای سبز، مراکز شهر، از ۷ صبح تا ۱ نصف شب صورت گرفته است. در این پژوهش به ارزیابی صحت ویژگی های اجتماعی و جمعیتی خاص که ناظران آنها را شناسایی کردند نیست. بلکه، تفسیر ناظران از روش هایی است که گروه های تعیین شده در آن فعالیت و تعامل می کنند. در نتیجه، زبان و برچسبی که برای هر گروه در نظر گرفتتند در این نوشتار از آنها استفاده خواهد شد. همچنین این پژوهش تجزیه و تحلیل اینکه آیا تعاملات نسبت به سن و یا با محل متفاوت است. و یا آیا حضور مردم یا گروههای خاص استفاده از فضای عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد.